ما حیوانات را خیلی دوست داریم
نوشته شده توسط : اقا محمدرضا

 

 

ما حیوانات را خیلی دوست داریم بابایمان هم همینطور.ما هر روز در مورد حیوانات حرف می زنیم بابایمان هم همینطور.بابایمان همیشه وقتی با ما حرف میزند از حیوانات هم یاد می کند، مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛ توله سگ* مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟ و هر وقت ما پول می خواهیم می گوید؛ کره خر* مگه من نشستم سر گنج؟

 

چند روز پیشا وقتی ما با مامانمان و بابایمان میرفتیم خونه عمه زهرا اینا یک تاکسی داشت میزد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش* آمده بود بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله*؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو*، پیاده می شم همچین میزنمت که به خر* بگی زن دایی, بابایمان هم گفت; برو بینیم بابا جوجه* و عین قرقی* پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ* کتک زد.

 

 بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه کرم* داری آخه؟ خرس* گنده مجبوری عین خروس* جنگی بپری به مردم؟ ما تلوزیون را هم که خیلی حیوان نشان میدهد دوست میداریم، البته علی آقا شوهر خاله مان میگوید که تلویزیون فقط شده راز بقا، قدیما که همش گربه* و کوسه* نشون میداد، حالا هم که یا اون مارمولک*ها رو نشون میده یا این بوزینه* رو که عین اسب* واسه ملت خالی می بنده.

 

 ما فکر می کنیم که منظور علی آقا شهر خاله مان ، کارتون پینوکیو باشه چون هم توش گربه* نره داشت هم کوسه* هم پینوکیو که دروغ می گفت. فامیلهای ما هم خیلی حیوانات را دوست دارند، پارسال در عروسی منوچهر پسر خاله مان که رفت قاطی مرغ* ها، شوهر خاله مان دو تا گوسفند* آورد که ما با آنها خیلی بازی کردیم ولی بعدش شوهر خاله مان همان وسط سرشان را برید! ما اولش خیلی ترسیدیم ولی بابایمان گفت چند تا عروسی برویم عادت می کنیم، البته گوسفندها* هم چیزی نگفتند و گذاشتند شوهر خاله مان سرشان را ببرد، حتما دردشان نیامد.

 

ما نفهمیدیم چطور دردشان نیامده چون یکبار در کامپیوتر داداشمان یک فیلم دیدیم که دوتا آقا که هی می گفتند الله اکبر و سر یک آقا رو که نمی گفت الله اکبر را بریدند و اون آقاهه خیلی دردش اومد. و ما تصمیم گرفتیم که همیشه بگیم الله اکبر که یک وقت کسی سر ما را نبرد.

 ما نتیجه میگیریم که خیلی خوب شد که ما در ایران به دنیا آمدیم تا بتونیم هر روز از اسم حیوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنیم و آنها را در تلوزیون ببینیم در موردشان حرف بزنیم و عکس های آنها را به دیوار بچسبانیم و به آنها مهرورزی کنیم و نمیدانیم اگر در ایران به دنیا نیامد بودیم چه غلطی باید می کردیم.




:: بازدید از این مطلب : 412
|
امتیاز مطلب : 145
|
تعداد امتیازدهندگان : 47
|
مجموع امتیاز : 47
تاریخ انتشار : 11 / 8 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting/avatars/iranian-fun-270502.jpg
sh_funnygirl در تاریخ : 1389/8/18/2 - - گفته است :
azizi kheyli ghashang bood dar zemn eme mano hazf kon nevisande shomaee golam man zahmati nakeshidam


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: